سلام ساحل عزیز
سلامی به شیرینی خواب
خوابی که تو رویاش باشی
سلامی به شیرینی خواب
خوابی که کنار تو باشه
سلامی به شیرینی خواب
خوابی با لایی لایی شعرهای تو
سلامی به شیرینی خواب
خوابی روی زانوی تو
احساس کردم از خواب بیدار شده ام .
ساعت 5.30 صبح بود .
خیالت ، دریچه قلبم را کوبید .
دریچه پیشکش .... قلبم را از جا می کند .
سا حل ، به خیالت بگو کمی یواشتر بکوبه ، بگو که من جون 20 ساله نیستم ، من مردی 47 ساله ام ، قلبم ضعیف است ، سکته می کنم می مونم رو دستش .
تنها قلبم نبود ، همه جای بدم را می کوبید .
دریچه را باز کردم .
قلبم را به تو سپردم .
اندکی بعد .
با نفسهای سنگین چشم باز کردم .
همسرم کنارم بود .
به آرامی ارمیده بود .
چهره زیبا و معصومی دارد .
میهما ن چشمها شد .
ولی انصاف نبود ، میهمان قلب تو ، ولی میهمان چشمها همسر
چشمها بستم ،
نیم ساعتی
خیالت با من بود .
همچنان منتظر ساعت بودم تا 6.15 به دفتر کارم بیام
ساعت 6.15 ابی به صورتم زدم
اخ خ خ خ خ ، امروز جمعه است !
تصور اینکه امروز نمی توانم نامه هایت بخوانم ، اضطراب (اه ه ه ساحل ، عشق تو مغزم را خراب کرده ، باور کن 5 دقیقه است دنبال املا ء کلمه اضطراب هستم . این کلمه را ، ز ، ظ ، ذ ، ض و ، ت ، ط ، نوشته ام ، از قیافه هیچ کدام خوشم نیامد امید وارم این درست باشد ) را به به دلشوره اضافه کرد .
در خانه از ترس همسرم نمی توانم ایمیلم را باز کنم
توجه : یک نتیجه پزشکی .
یکی از دلایل پارکینسون و الزایمر ، عاشق شدن در سن پیری است .
به بستر برگشتم
اه ه ه ه ه ه ه ه ه ساحل ،
جان کندن ماهی سفید را در ساحل خزر دیده ایی ؟
قلبم مانند ماهی افتاده در ساحل جان می کند .
.
.
.
.
ایکاش کنارم بودی
قلبم را روی قلبت می فشردی
شاید تسکینی
شاید ارامشی
.
جان می کن د
.
واااااااااااااااااای ، قلبم مانند ماهی اندر ساحل جان می کن د
.
ساعت 7 صبح شد
بی اختیار به طرف همسرم بر گشتم
خواستم او را به جای تو روی قلبم فشار دهم .
انگار می دانست در در عالم غیرم
طردم کرد . . . .
گفت : بلند شو برو نان بخر
اه ه ه ه ه ه ه ه ه ساحل
چه اهنگ نا موزونی
لعنت به این نان
چه عشق هایی که فدای نان می شود
چه ازدواجهایی که فقط به خاطر نان می شود
چه ذلت هایی به خاطر نان
.
.
جملاتی در ان لحظه به ذهنم رسیده بود الان نمی توانم به یاد بیاورم
.
خداااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا
قدرت مطلق
علم مطلق
.
.
.
.....مطلق
برای تامین انرژی هر انسان یک راکتور کوچک اتمی نصب می کردی برای 100 سال کافی بود .
چرا اینقدر نیازمند خلق کردی ؟
.
.
.
ساحل.
جوجه ی پا شکسته را دیده ای
مانند جوجه پا شکسته از بستر بلند شدم و در پذیرایی روی کاناپه دراز کشیدم .
دلم جان کن د
...جان کن د
جان کن د
.
.
.
تا به تنهایی جان کن د
خوشا انان که میهمان دل را ، میهمان چشم ها هم می کنند .
جان می دهم به گوشه زندان سرنوشت
ما بی غمان مست دل از دست دادهایم
نامه آبراهام لينكلن به معلم فرزندش
22371 بازدید
20 بازدید امروز
3 بازدید دیروز
32 بازدید یک هفته گذشته
Powered by Gegli Social Network (Gohardasht.com)
Copyright ©2003-2024 Gegli Social Network (Gohardasht) - All Rights Reserved
Developed by Dr. Mohammad Hajarian