×
اطلاعات بیشتر باشه، مرسی برای ارائه بهترین تجربه کاربری به شما، ما از کوکی ها استفاده میکنیم

gegli

تنهایی

خال هندو

ندارم جز غزل چیزی دهم برچشم و ابرویت ویا بخشم چو خواجه آن دورا بر خالِ هندویت ویا صـائب نی ام تا در رهت ای نازنین دلدار دهم دست و سر و پا و شوم دل خسته و بیمار ویا چـون شهریار ، آن شاعر پر شور ایرانی دهم در راه تو روح و تن و آنی شوم فانی به تو تـقدیم می دارم هزاران بیت ِاشعارم که تا آگه شـوی زاندیشه و افکار و پندارم بگـویم در غــزلــهــایم ،اسیر چشم و ابرویم گرفـتارم بــه بــندت ،عاشق آن خال هندویم تـویـی آن بهترین بیت الغزل در شعر دیروزم ویا آن شـاه بـیت آخرین اشـعـارجانسوزم تـویـی آن مـصـرع� جـاویـد� در پایان دیوانم تو دُرّی و منم زرگر که قدرت نیک می دانم شعر بالا بر اساس اشعار زیر سروده :شده است حافظ اگر آن تـرك شيرازي بدست آرد دل مـا را بــه خــال هـــدويـش بـخـشم سمرقند و بخارا را صائب تبريزي: اگـر آن تـرك شيرازي بـدســت آرد دل ما را بـه خـال هندویش بـخشـم سـر دست و تن پا را هرآنكس چيز مي بخشد زمال خويش مي بخشد نه چون حافظ كه مي بخشد سمر قند و بـخارا را شهريار: اگــر آن تـرك شيـرازي بـدست آرد دل مــا را بـه خال هـنـدويـش بـخشــم تـمـام روح واجــــزا را هر آن كس چيز مي بخشد بسان مرد مي بـخشد نه چون صـائب كه مي بخشد سر و دست و تن و پا را سر و دسـت و تـن وپـا را به خاك گور مي بخشنـد نـه بر آن ترك شـيرازي كه برده جمله دل ها را
یکشنبه 10 مهر 1390 - 1:20:25 PM

ورود مرا به خاطر بسپار
عضویت در گوهردشت
رمز عبورم را فراموش کردم