سلام عزیزم
اخیرا هر روز صبح 5 یا 5.30 مرا از خواب بیدار می کنی
تمام لحظه های زندگیم را خیالهای تو پر کرده است
گاها موقع صحبت کردن با تو دستم را تکان می دهم یا بی اختیار می خندم .
همسرم یا دخترام علت را جویا می شوند و باید دلیل موجه ویا داستانی خنده دار برایشان تعریف کنم که مثلا به قصه فکر می کردم
دیگر در گنجینه لغت ذهنم واژه ای نمتوانم پیدا کنم تا با ان وضعیت روحی و جسمی خود را برایت توصیف کنم
تپش سراسیمه قلب
لرزش بی اختیار دستان
تشنگی
دلهره
دلشوره
.
.
.
همه اینها را برایت نوشته ام
دیگر نمی دانم عشقم را با چه جمله ای ابراز کنم
عشق را تو صیف کردن ظلم به عشق است
باید عاشق باشی تا دریابی
عشق ، عشق است
من در یک جمله به تو اقرار می کنم
ساحل ، من عاشق تو شده ام
عشقی مرموز
عشقی موهوم
عاشقی که رخ معشوق را نمی شناسد
عشق تو لحضات زیبا و دلربا برای من خلق می کند
نمی دانم گدای عشق شده ام ؟
جان می دهم به گوشه زندان سرنوشت
ما بی غمان مست دل از دست دادهایم
نامه آبراهام لينكلن به معلم فرزندش
22387 بازدید
36 بازدید امروز
3 بازدید دیروز
48 بازدید یک هفته گذشته
Powered by Gegli Social Network (Gohardasht.com)
Copyright ©2003-2024 Gegli Social Network (Gohardasht) - All Rights Reserved
Developed by Dr. Mohammad Hajarian